12032024سه شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۶۲۲2641

مجموعه مقالات فریاد( قسمت بیست و پنجم ـ فریاد و محیط )

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی اموراجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

پرداختن به محیط بدون انسان امری بیهوده و باطل است.آدمی از این نظر که به استمرار نسل نیاز دارد در تلاش است تا محیطی آرام و رافع نیاز را انتخاب کند.

محیط گزینی امری است که با درون و تفکر آدمی در ارتباط است و همین معناست که برای آدمی انواعی از سرزمین ها را مطرح می کند که به وسیله ی آن بتواند بدون درد و رنج به زندگی خود سرو سامان دهد.محیط ها که متفاوت گردند گزینش های انسانی هم مختلف می شوند.این واقعیت که آدمی در طول تاریخ در کنار رودخانه ها سکنی گزینی کرده است نشان می دهد که رفع نیازهای اولیه ی او اساسی برای گزینش بوده است.این بدان معنی است که آدمی از رفع نیازهای اولیه ی خود برای آغازی پر بار اقدام نموده است.محیط در این میان دارای تفاوت هایی در آرامش خواهی یا عکس آن بوده است.

محیط دریا گاه آرام و زمانی متلاطم است.طوفان همیشه ایجاد نمی شود و اگر شد فریاد ها دارد.در باران نیز این چنین وضعیتی است.ابر که نباشد رعد و برقی نیست.محیط در چنین وضعیتی با آدمی در ارتباط قرار می گیرد که گاه خود فریاد ساز و زمانی درد ایجاد کننده است.بنابراین به صورت ظریف می توان میان محیط و فریاد نوعی رابطه ی تنگاتنگ یافت.محیط از نظر سرزمینی ابتدایی ترین منظور است و هرگز محدود به آن نمی تواند باشد.محیط به هر وضعیتی اتلاق می گردد که در آن آدمی تحت تاثیر قرار گرفته و تصمیمات خود را برای سازگاری با آن مطابقت می دهد.محیط در شکلی دیگر انسانی است.در این وضعیت هر کناری که قرار داشته باشد همسایه نامیده می شود.محله هم محیط تلقی می گردد که تاثیرات مهمی بر نوع فریاد ها خواهد داشت.

محیط انسانی مهم ترین شکلی از انواع محیط هاست.درست است که محیط های سرد می توانند انواعی از دردها را ایجاد کنند و فریادهایی را تولید نمایند.کاملا قابل قبول است که محیط های گرم و طاقت فرسا قادرند تا دردهایی ویژه ایجاد کنند و فریادهایی را به عنوان عکس العمل حاصل کنند اما این ها بدون تفکر محسوب می شوند،با طبیعت قابل توجیه می شوند و در نهایت گریز آدمی را ایجاد می نمایند.این واقعیتی است که آدمی با جبر نمی تواند توجیهاتی داشته باشد.محیط گرم را خود گزینش کرده است واین خویشتن است که می تواند ترک نماید.برف برای او درد بیراهی را به وجود می آورد اما فریادهای او چندان معنا دار نمی شوند.شاید نوعی همکاری را خواستار باشند اما مقصری در میان نیست.مانع طبیعت نمی توان شد.در کنار کوه آتشفشان ماندن ربطی به نوع بشر ندارد.ترک محیط بهترین راه برای رسیدن به آرامش و آسایش است.

منظور ما از فریادهای محیط به انواعی از رفتارهای آدمی است.محیطی که آلوده و منحرف است و در کنار سایر افراد جامعه قرار گرفته اند.محیط هایی که گرچه کوچکند اما تاثیرات شگرفی بر جای می گذارند.به طور مثال محیط فاسد جنسی نوعی از دردهای جامعه  در انواعی از انحرافات جنسی یا فقر را منعکس می کند که فریادها برای رفع آن ها طبیعی به نظر می رسند.محیط های روشنفکرانه و علمی که در درون آن ها نخبگان و تحصیل کرده ها هستند نمی توانند بی تفاوت به رفتارها خصوصا رهبران حکومتی باشند.فریادهای محیطی این چنین نخبگانی معنا دار و رساتر از نظر منطق و ظرافت هستند.پس ماهیت محیط ها مهم و ضروری هستند.از این نظر که دارای دو نقش دردساز و فریاد سازند.محیط های غیر انسانی که تولید کننده ی دردند یا در حداقل تصور معرف درد می باشند و محیط های انسانی که دردشناسند و دردکشی کل را متقبل می شوند و لذا فریاد سر می دهند.پس این ها فریاد سازند.

گرچه محیط ها متفاوت و گاه متضادند،انسانی و غیر انسانی اند،فریاد ساز و فریاد رسانند اما ماهیتی انسانی دارند.این بدان معناست که اگر دردها را می سازند بدون پرداختن به ماهیت انسانی قابل بررسی نیستند.اگر فریادهایی انسانی دارند تنها با ارزشیابی از انسانیت قابل قبولند.محیط های انسانی از این نظر می توانند متفاوت عمل کنند اما نمی توانند متضاد با آدمیت باشند.در محیط کوچک عشایری اگر فریادی ایجاد می شود این بدان معناست که امری انسانی مورد غفلت قرار گرفته است.در یک نگاه کلی می توان فریادهای محیطی را در ماهیت یافت و بر اساس آن ارزیابی نمود.تفاوت محیط های گرم و سرد، کوچک یا بزرگ،شرق یا غرب،شمال یا جنوب، فقیر یا ثروتمند و سایر موارد به این شرط قابل قبولند که ظاهر را مورد توجه قرار می دهند اما در باطن انسانی و مشابه اند.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که محیط امری گزینشی است که آدمی انتخاب می کند.ساختگی است که آدمی آن را تشکیل می دهد.متنوع و متفاوت است.دارای ابعاد کوچک و بزرگ است اما تمام این ها فقط نشان دهنده ی تفاوت های ظاهری است.اصل و اساس فریادها ناشی از محیط انسانی است.جالب ترین نکته هم همین است که دردسازان را باید به نوع بشر وابسته دانست و تفاوت های اقلیمی را نمی توان عامل یا عاملینی برای درد سازی در نظر گرفت.فریادهای انسانی در محیط برای سازگاری به بهترین وضع با آن است.سازشی که بوی سازندگی به نفع نوع بشر می دهد و از نابودی ماهیت محیط ها جلوگیری می نماید.فریادهای محیطی تابع فهم و هوشیاری آدمی در محدوده ی محیطی نیست که وسعتی به اندازه ی فهم و درک نوع بشر دارد.دردهای محیطی را با فریادهای آن می توان شناخت و رفع کرد.فریادهایی که گاه تابع نوع فرهنگ و روش زندگی است.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست