01142025سه شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۰۳۱۰۲۲5411

آموزش فرزند

به قلم ـ  استاد جعفر دیناروند

انسان موجودی اموزش پذیر است که در طول حیات خویش به آن دست می زند.این، دارای شکل های مختلف و در زمینه هایی متفاوت است.

از آدمی که بگذریم به آدم خاص می رسیم.از کلی گویی که گذر کنیم به جزئیات می رسیم.فرزند آدمی هم از کلی گویی گریزان است و هم به صورتی خاص، مورد آموزش قرار می گیرد.او می کوشد تا آگاهی های خود را بالا ببرد در حالی که، ابتدای زندگی به عنوان نوزاد، قادر به انجام این کار نیست پس، فرزند را یاد می دهند تا خود، یاد گیرد.

آموزش امری مستمر است و برای آدمی حکم ماندن و تلف شدن دارد.این، از ابتدای تولد با انسان همراه است و متولیانی دارد.بدون شک، بخشی از آن نا آشکار و بخشی آشکار است.آنجایی که والدین موثر واقع می شوند، بخش ناآشکار آن مشخص تر است در حالی که آموزش های حساب شده و با برنامه، آشکاری معینی دارند.

از این نظر، یاد دادن ممکن است با آموزش، یکی تلقی شود.بعضی، آموزش را همان آموختن می دانند بنابراین، با آموزش، هدف آموختن را دست یافته تلقی می کنند.

در واقع، اشکال هایی در میان آدمیان در مورد لغات نزدیک به هم و هم معنا، مستتر است.این نزدیکی معنایی که گاه با اشتباه ها در هم می آمیزد، در آموزش نیز معین است.ما آموزش را نباید با لغات مشابه، یکی بدانیم.

آموزش یک برنامه اجرایی است که از قبل تعیین و با تلاش های مشخصی، به سمتی و سویی رهنماست در حالی که، یاد گرفتن از این مقوله نیست.باید توجه داشت.شاید عدم توفیق در آموزش، به دلیل مشابهت آن با یادگیری باشد.دقت، لازم و توجه، لازم تر است.ما باید در ابتدای هر فعالیتی، آن سوی کاری  که قصد رسیدن به آن را داریم،تعیین نماییم.متاسفانه در نظام خانواده، این نا آگاهی، لطمات بیشتری وارد می کند.

از طرفی، مقدمه آموزش، آگاهی از ماهیت آن است.لزوم پرداختن به آن باید ثابت گردد.شکل های متفاوت آن مورد توجه قرار گیرد و با دقت و موشکافی، نقطه شروع تعیین گردد.

شروع فعالیت آموزش، بدون فعالیت های پیش از موعد، کار را با مشکل روبرو می کند.ما باید کارهای انسانی را با حساسیت خاصی دنبال کرده و به نتیجه برسانیم.

ما آموزش را بدون شک، فعالیتی مستمر و با هدف می دانیم.اهدافی که ممکن است برای آموزنده روشن و یا نامشخص احساس شود.آن که باید آشکاری را تشخیص دهد،درخانه، والدین و در مدارس، معلمان هستند گرچه نا آشکاری آن در خانه مورد تایید است اما در مدارس به ندرت این اتفاق روی می دهد.


والدین بدانند و به آن متعهد باشند که بخشی از فعالیت های درون خانه، "آموزش"است.نیازمندی هایی که با تولد فرزند آشکار می گردد اما ممکن است تشخیص داده نشوند.آن جایی که تشخیص داده نمی شود مربوط به افرادی است که گذر زندگی نوزاد را، از جنس غریزی می دانند.آن ها نوزاد انسان را مانند غیر آن تصور می کنند که بدون آموزش هم امورات خود را می گذراند.همان طوری که مکیدن سینه مادر را بدون آموزش، اجرایی می دانند، دیگر فعالیت ها را هم بر همین اساس، تفسیر می نمایند.

درست است که بدون آموزش هم می شود زندگی کرد اما ما آن را برای افرادی موثر می دانیم که نا آگاهند و آموزش را تنها در مدارس و در قالب "رسمی" آن تلقی می نمایند.ضرباتی که فرزندان این نوع والدین،متحمل می شوند، به این راحتی، قابلیت رفع شدن ندارند.آموزش، امری مستمر و بدون توقف برای تمامی آدم ها در طی تمامی زمان هاست.

باید آموزش را کامل شناخت.آن را به عنوان یک فعالیت لازم، مورد پذیرش قرار داد.والدینی که آن را جز وظایف خود نمی دانند به نوعی، به فرزندان خود ظلم می کنند.البته که نمی دانند و اگر آگاه بودند، چنین تصوری نداشتند.پس،باید ذهن را از آموزش رسمی جدا ساخت. محدودیت « رسمی» باعث عدم پرداختن به سایر آموزش ها می شود.

باید پذیرفت که آموزش با یادگیری، در مواردی، متفاوت است.تصمیم گیرنده آموزش در مقاطعی از زمان، آموزش دهنده است که در خانه، والدین و در آموزش های دینی، مسئولین و دست اندرکاران باورهای مذهبی هستند.

یادگیری در جنین وضعیتی ممکن است روی دهد و در مواردی نیز اتفاق نیفتد.بنابراین نمی توان تضمین داد که با آموزش، یادگیری هم روی می دهد.

والدین بدانند که در مورد آموزش فرزندان خود، متعهد هستند.آن ها باید با روش های مختلف آموزش در مقاطع مختلف، آشنا باشند.اصول اموزش های اولیه را بدانند و سعی کنند با ایجاد ارتباط با مراکز تخصصی، در باره تسریع در یادگیری، تلاش نمایند.آن ها نباید تنها مقوله آموزش را فعالیت تمام شده خود بدانند بلکه، نتیجه آموزش را مورد تاکید قرار دهند.نتیجه ای که ما آن را"یادگیری" می نامیم.

پس، والدین نیازمند به شناسایی مبانی آموزش در دوران های زندگی هستند.بدانند که در دوران نوزادی، به نوعی آموزش نیاز است که در کودکی نیست.شرایط کودکی برای آموزش به شکلی است که در نوجوانی موجود نیست.میان کل آموزش، اشتراک هایی وجود دارند که با کنکاش می توانند آن ها را تشخیص دهند.فرزندان، نیازمند به آموزش هستند و باید آن را ابتدا در خانه و با قاطعیت شروع نمایند.

تربیت فرزند بدون آموزش، نوعی نقص محسوب می شود.والدین، خود، از آموزش بی نیاز نیستند.این نیاز،هم شامل آن ها می شود و هم برای فرزندان موثر واقع می گردد.برای همین مسئله است که ما وجود والدین بی سواد را نوعی ظلم به فرزندان می دانیم و معتقدیم که در قوانین ازدواج می بایست محدودیت هایی وضع شوند که یکی از ان ها،داشتن سواد برای عقد باشد.در صورت عدم توجه به آن، مشکل هایی قابل تصور می گردند که بر کل جامعه اثر منفی بر جا می گذارند.آموزش فرزند، دارای اهمیت خاصی است.

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست